به گزارش قزویننیوز به نقل از موج قزوین، با تایید صلاحیت گسترده نامزدهای انتخاباتی مجلس شورای اسلامی در سراسر کشور، علیالخصوص، قزوین که رتبه نخست این تایید صلاحیتها را دارد، کارزار انتخاباتی در استان جذابیتها و ظرافتهای متفاوتی به خود گرفته و سفره ظاهرا متنوع و متکثری از گزینهها ، مقابل چشم مردم گشوده شده است.
فضایی که به معنای واقعی، همه طیفها و جریانات سیاسی نظیر اصولگرا، اصلاح طلب، مستقلین و گزینههای گفتمان موسوم به گفتمان انقلاب را درون خود جای داده است.
در این مرقومه سعی شده با بررسی و برآورد مبتنی برکنشگریهای رسانهای ، همراه با نیم نگاهی به سبقه و عقبه نامزدها و جریانات، احتمالات و رخدادهای انتخاباتی پیش رو مورد واکاوی قرار گیرد.
لازم به ذکر است با نزدیک شدن به روز انتخابات و رونق و افزایش لحظه به لحظه اقدامات و کنشگریهای تبلیغاتی نامزدها ، شرایط دستخوش تغییراتی قرار خواهد شد و آنچه در این نوشته آمده است، محصول بررسی وقایع تا به امروز است.
سالار قاسمی ، خانمها ربیعی و خمسه به ظاهر سه گزینه منتصب به جریان اصلاحات در کارزار انتخاباتی استان هستند که نسبت به سایر گزینههای منصوب به این جریان نام آشناتر بوده اما این که این افراد چه میزان احتمال رای آوری داشته باشند، تابع عواملی است که به آنها اشاره خواهد شد.
دوران سیاه دولت قبل، خاطرات تلخی بر ذهن مردم بر جای گذاشته و حتما منصوبین و کارگزاران آن دولت در استانها هم متاثر از فضای یاد شده، سهمی از وقوع رخدادهای آن روزگار تلخ در واقعیت و ذهن مردم دارند و خواهند داشت.
عدم حمایت قاطع رئوس جریان اصلاحات از نامزدهای وابسته به این جریان فکری یعنی قاسمی، ربیعی و خمسه تا به امروز خود میتواند عاملی دیگر در کاهش اقبال پایگاه اجتماعی این جریان سیاسی به نامزدهای اشاره شده باشد؛ البته این نکته را نباید فراموش کرد که شرایط خاص و متفاوت هر کدام از این سه نامزد، فضایی مجزا و متفاوت پیش روی هرکدام از آنها ایجاد کرده است. برای مثال، عامل قومیت برای برخی از نامزدها، پررنگ از سایرین بوده و میتواند در رای آوری افراد نقش آفرین باشد که این موضوعی درخور توجه است.
قوت و قوام یک کاراکتر انتخاباتی موضوعی دیگری است که در این سه نامزد، تا به امروز جلوه عیان و قابل اعتنایی نداشته است.
در بررسی کلی تا به امروز از نگاه نگارنده مطلب، هر سه نامزد نامبرده شده در کنشگریهای رسانهای و اجتماعی خود نتوانستهاند پایگاه درخوری را برای خود گردآوری کنند.
دیگر گزینه مطرح این روزها، علی فرخزاد، رئیس اسبق سازمان نظام مهندسی ساختمان استان و معاون عمرانی استانداری قزوین در دوره دولت تدبیر و امید است.
او که گفته میشود با سرمایه و انباشته ریالی گستردهای پا به کارزار انتخابات گذاشته، این روزها کم فروغتر از برآوردهای پیش از تایید صلاحیتش ظاهر شده است.
سالار آبنوش (ولایتمدار)، دیگر گزینه مطرح این روزهای انتخاباتی استان است که با حواشی پیش آمده در ماجرای انتخاب گزینههای شورای ائتلاف استان ، نشان داد که عزم و امیدی محکم برای ادامه مسیر انتخابات دارد.
وی اصالتی همدانی دارد و سالهای حضورش در قزوین عمدتا محدود به روزهای مسئولیت او در جایگاه فرماندهی سپاه استان قزوین است و همین موضوع به پاشنه آشیل وی تبدیل شده است؛ اصلیترین پایگاه اجتماعی او را باید در بین رزمندگان ، بسیجیان و طیفی از جریان موسوم به جریان انقلابی در قزوین جستجو کرد.
و اما چهره آشنای دیگر، داوود محمدی است. او که سبقه پرتلاطمی در همراهی و همسویی با جریانات مختلف سیاسی طی سالیان گذشته از خود برجای گذاشته است، توانسته طی سالهای اخیر از خود چهره و کاراکتر مستقلی ایجاد کند و پایگاه اجتماعی متفاوتی برای خود به وجود آورد.
شاید اصلیترین چالش محمدی، اشتراک بخشی از سبد رای او با افرادی نظیر علیفرخ زاد و سالار قاسمی بوده و این تابعی از کیفیت عرض اندام این افراد در روزهای آتی است.البته انتصاب این چهره سیاسی پرسابقه به جریان فکری علی لاریجانی (رئیس مجلس پیشین) در نقل قولهای سیاسی، خود میتواند چالش دیگری برای وی باشد.
گمانه زنیهایی از حمایت احتمالی و غیررسمی جریان اصلاحات از داود محمدی وجود دارد و در صورت تحقق میتواند نقشی مهم در پیمودن مسیر پیش روی او داشته باشد.
لطفاله سیاهکلی نماینده کنونی مردم قزوین در مجلس، چهره دیگر این روزهای فضای انتخاباتی استان است.
سیاهکالی در دور گذشته انتخابات مجلس با تکیه بر آراء به اصطلاح تکلیفی و طلایی و با جمعآوری رای از جریان اصولگرایی استان و جریان موسوم به جریان انقلابی، توانست بر کرسی مجلس تکیه بزند البته برخی معتقد هستند که یکی از دلایل اصلی رایآوری وی مربوط به حضور در لیست شورای ائتلاف بوده است. نگارنده این مطلب معتقد است که حواشی پیش آمده طی سالهای اخیر و چالش این نماینده با تیم مدیریتی استان به نوعی بر میزان سبد رای وی تاثیر منفی داشته باشد.
شاید یکی دیگر از چالشهایی که با سیاهکالی با آن مواجه است ، اشتراک بخشی از سبد رای او با آراء سالار قاسمی و نامزدهای متعلق به جغرافیای مشخص و مشترکی از قزوین باشد.
و اما گزینه آخر مورد اشاره این مرقومه، فاطمه محمدبیگی است. او در دور قبل و این دوره انتخابات تا به امروز، گزینه اصلی احزاب و تشکلهای جریان اصولگرایی در کنار جریان موسوم به جریان انقلابی در استان قزوین بوده و اصلیترین پایگاه اجتماعی و سبد آراء وی نیز از همین جریان و فضای گفتمانی پُر خواهد شد.
علیرغم ضعف او در کنشگریهای رسانهای در سالهای اخیر پیرامون موضوعات مختلف، وی توانسته از خود چهرهای پرتلاش، پیگیر و دغدغهمند به مخاطب مخابره کند. حضور پرنگ و نقش آفرین این نماینده در کلان طرحهایی چون طرح جوانی جمعیت، تاحدی او را به کاراکتری موثر در معادلات ملی تبدیل کرده است.
همانطور که گفته شد، سبد آراء محمدبیگی متشکل از جریان انقلابی به ویژه بانوان است البته مهمترین چالش وی، نابلدیهای رسانهای است البته نگارنده این مطلب معتقد است که دیگر چالش وی، اشتراک سبد آرا با سالار آبنوش است. باید دید در روزهای آتی، کدامیک از نامزدها میتواند با بهرهگیری درست از فرصتها، مواجهه بهتری با چالشهای پیش داشته باشند.
انتهای پیام/